-
دوستت دارم
یکشنبه 30 مرداد 1390 12:19
همیشه دوستت خواهم داشت... تا ابد
-
بی دلیل
چهارشنبه 15 تیر 1390 19:43
برای با تو بودن دلیلی ندارم...
-
جهنم
یکشنبه 22 خرداد 1390 13:24
خوشبختی مال من بود اما خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند٬ من امروز زاده شدم٬ حیف من زاده ی امروزم٬ خداوندا٬ جهنمی که میگویند فرداست٬ پس جهنمم فرداست٬ پس چرا امروز بی جهنم می سوزم؟!
-
دوست دارم
یکشنبه 14 فروردین 1390 19:44
تو را به اندازه زیبایی خاطره ات دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم تو را به اندازه هر ثانیه دوریت دوست می دارم به اندازه هر ثانیه اش که هر ثانیه برایم سالها می گذرد دوست می دارم...
-
کاش
پنجشنبه 11 فروردین 1390 21:01
کاش رویاهایمان روزی حقیقت میشدند تنگنای سینه ها دشت محبت میشدند سادگی٬ مهر و وفا٬ قانون انسان بودن است کاش قانون هایمان یکدم رعایت میشدند اشکهای همدلی از روی مکر است و فریب کاش روزی چشمهامان با صداقت میشدند گاهی از غم میشود ویران دل غمگین من کاش بین دلها٬ غصه ها قسمت میشدند.
-
همکار
سهشنبه 5 بهمن 1389 20:15
سلام دوستی خوبم چون وقت نمیکنم همیشه خودم بنویسم به چند دوست برای نوشتن در بلاگ نیاز دارم اگه خواستین ای-میلتون رو بذارید ممنون
-
تو
جمعه 17 دی 1389 17:26
در زیباترین رویاهایم تو یه قهرمانی! توی وحشتناکترین کابوس هایم تو میای و نجاتم میدی! تو همه چیز منی!
-
انتظار
چهارشنبه 10 آذر 1389 19:41
نمیدانم این داستان تلخ زندگی به چه کسی ختم میشود... بی گمان غریبه ای منتظر توست و تو... وای که این واژه ی انتظار چقدر بر خاطرم سنگینی میکند... گویی این انتظار پایانی ندارد... ولی... این عشق بدون انتظار طعمی ندارد و شیرینی اش از بین میرود... پس با خودم عهد می بندم که منتظر آن غریبه می مانم... پس سلام ای انتظار...
-
عشق
جمعه 5 آذر 1389 22:11
و عشق هیچگاه به معنای رسیدن نیست... میتوان عاشقانه عاشق بود ولی به معشوق نرسید... چرا که عشق به تنهایی میتواند از خود دفاع کند...
-
هرگز
پنجشنبه 15 مهر 1389 13:29
اگه از اول میدونستم که منو به پول میفروشی٬ مطمئن باش هرگز سراغت نمیومدم... چون قیمت منو ندونستی... چون منو ارزون فروختی...
-
قانع هستم
سهشنبه 13 مهر 1389 19:09
به آنچه که دارم قانع هستم. وقتی به گذشته فکر میکنم٬ میبینم هرچی که الآن دارم٬ روزی برام بزرگترین آرزو بود. پس الآن به آنچه که دارم قانع هستم. از این به بعد میخوام آرزوهامو یادداشت کنم٬ که یادم نره هرچه که الآن دارم روزی آرزوم بوده.
-
کتابی برای ننوشتن
دوشنبه 5 مهر 1389 01:01
حرفهایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرفهایی است که برای نگفتن دارد و کتابهایی نیز هست برای ننوشتن و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی... چه بنویسم... چگونه از تو بنویسم... آنقدر خوبی که قابل وصف نیستی... آنقدر خوبی که کلمات زیبا پیش تو کم می آورند... چه بنویسم از تو که خوبی تو را وصف کند......
-
زندگی
چهارشنبه 31 شهریور 1389 21:38
زندگی کوتاه است... باید خندید... بخشید... و فراموش کرد... و دوست داشت.
-
شکستم
سهشنبه 30 شهریور 1389 18:31
من شکستم تا تو را عاشق کنم بعد من باران فقط آب است و بس هر که بعد از من سراغت را گرفت زشت یا زیبا فقط خواب است و بس...
-
دیوانه
پنجشنبه 4 شهریور 1389 12:53
عاشقت گشتم تو گفتی عاشقان دیوانه اند عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ای.
-
نفس
چهارشنبه 23 تیر 1389 15:49
گفت: این قدر نامم را تکرار نکن نفسم را حبس کردم.
-
خوش گذر
یکشنبه 13 تیر 1389 13:47
عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست٬ با چنین تقدیر بد٬ تقدیر نیست از غمش با ناله ها همدم شدم٬ ذره ذره آب گشتم٬ کم شدم آخر آتش زد دل دیوارنه را٬ سوخت بی پروا٬ پر پروانه را عشق من٬ از من گذشتی خوش گذر٬ بعد از این حتی٬ اسم من را هم مبر...
-
بی تو
جمعه 11 تیر 1389 14:27
قلب پر از سکوتم دلتنگ از این جدایی بی تو ببین چه سرده تابستون تنهایی
-
وقتی
چهارشنبه 9 تیر 1389 22:19
وقتی تو هستی تمامی جهان با توست و وقتی تو نیستی فقط درماندگی و غم با من است.
-
کجایی
چهارشنبه 26 خرداد 1389 19:30
روزگاری است که نیستی... من دلتنگم روزگاری است که با غربت و غم٬ هم سنگم روزگاری است که از دوری تو٬ با تب و تاب دلم می جنگم تو کجایی...؟؟؟
-
باشه
جمعه 21 خرداد 1389 20:48
اگر توی این دنیا کسی هست که با دیدنش رنگ رخسارت عوض میشه و قلبت آبروتو به تاراج می بره٬ مهم این نیست که اون مال تو باشه٬ مهم اینه که باشه٬ نفس بکشه٬ زندگی کنه و از زندگیش لذت ببره... و تو هم براش آرزوی سلامتی و خوشبختی و موفقیت کنی...
-
میشکنم
چهارشنبه 19 خرداد 1389 14:35
من اگر اشک به دادم نرسد میشکنم اگر از تو یادی نکنم میشکنم اگر از هجر تو آهی نکشم٬ تک و تنها به خدا میشکنم...
-
دوستت دارم
پنجشنبه 13 خرداد 1389 12:28
می خواستم کنار ساحل دریا بنویسم دوستت دارم اما ترسیدم موج ها پاکش کنند. می خواستم روی گلبرگ گل های قرمز بنویسم دوستت دارم اما ترسیدم کسی آن را بچیند. می خواستم روی ابرها بنویسم دوستت دارم اما ترسیدم ببارند. هر جا خواستم بنویسم نشد٬ برای همین روی قلبم نوشتم: تا آخرین لحظه ی عمرم دوستت دارم.
-
بشنو
دوشنبه 10 خرداد 1389 13:41
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم.
-
بهانه
یکشنبه 9 خرداد 1389 20:02
از این شب کمر شکن، تو هم بهانه ات گرفت؟ میان حُسن های شب، غم شبانه ات گرفت؟ هنوز نرفته ای و من دلم ز دوریت گرفت گله به ساعتی کنم، که زودتر از من گرفت کتاب خواب امشبم بسته به گنجه می رود به صبح رو زنم خدا، شاید که روی من گرفت!
-
سهراب، عشق من
جمعه 7 خرداد 1389 10:48
در این کوچههایی که تاریک هستند من از حاصل ضرب تردید و کبریت میترسم . من از سطح سیمانی قرن میترسم . بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است . مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد . مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات . اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا . و من،...
-
نجات عشق
جمعه 7 خرداد 1389 10:46
در جزیرهای زیبا تمام حواس، زندگی می کردند: شادی، غم، غرور، عشق و ...... روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر آب خواهد رفت . همه ساکنین جزیره قایق هایشان را آماده و جزیره را ترک کردند. اما عشق می خواست تا آخرین لحظه بماند، چون عاشق جزیره بود . وقتی جزیره به زیر آب فرو می رفت، عشق از ثروت که باقایقی با شکوه جزیره را...
-
مرد گدا
جمعه 7 خرداد 1389 10:37
مردی هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم هم حماقت او را دست میانداختند. دو سکه به او نشان میدادند که یکی از طلا بود و یکی از نقره. اما مرد گدا همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد . این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان میدادند و مرد گدا همیشه سکه نقره را انتخاب میکرد . تا اینکه...
-
بگذار بسوزند
جمعه 7 خرداد 1389 10:33
گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت بگذار بسوزند...
-
بهترین لحظه
پنجشنبه 6 خرداد 1389 22:41
بهترین لحظه٬ لحظه ای است که فکر کنی فراموشت کردم٬ بعد... با یک تماس٬ بهت بگم: دلم برات تنگ شده...